داود رشیدی نیامد رسم زمونه را خواندم
به گزارش وبلاگ تجهیزات شبکه، مگر می شود نام رسول نجفیان را به زبان بیاوریم و ناخودآگاه ترانه معروف رسم زمونه را با هم زمزمه نکنیم، زیرا این ترانه هم در میان مردم بسیار شهرت دارد و هم این که به دل ها می نشیند.
در واقع این هنرمند مردمی با خواندن این ترانه پرمحتوا توانست برای همیشه آن را در میان چند ترانه ماندگار ایران جا کند. نکته قابل تامل این است که نجفیان از کودکی عاشق موسیقی بوده و سازهایی مثل پیانو، تنبور و... را یاد گرفت.
نجفیان جزو هنرمندانی است که تا امروز در عرصه های مختلف همچون بازیگری در تئاتر، سینما، تلویزیون، کارگردانی، خوانندگی، موسیقی و شاهنامه خوانی، نویسندگی و... فعالیت های چشمگیری داشته است.
این هنرمند از ایل بختکمک است و از طایفه هفت لنگ گمار، حتی فامیلی او گمار بود. همه اجدادش به رسم ایل با هم ازدواج می کردند. تا این که مادربزرگش که برای خودش شیرزنی بود به تهران آمد.
نجفیان هم نتیجه ازدواج فامیلی پدر و مادرش بوده و سال 1330 به دنیا آمد. نجفیان بچه میدان حسن آباد است و در خانه ای قدیمی، بزرگ و زیبا بزرگ شد، حتی برای سرودن ترانه رسم زمونه هم از این خانه الگو گرفت.
وقتی قرار است از خاطرات او بپرسیم او نقبی به گذشته می زند و یادی از مادربزرگش می کند و می گوید وقتی مادربزرگ می خواست او را بخواباند برایش شعرهای مثنوی و شاهنامه می خواند و همین باعث شد تا با موسیقی عجین شود.
به همین دلیل عشق او به هنر از موسیقی شروع و شیفته موسیقی شد. ستایش، مرد هزارچهره، کاکتوس، رعنا و کوچک جنگلی ازجمله سریال های خاطره ساز تلویزیون در ادوار مختلف بوده است.
با نجفیان درباره فعالیت های تازه و نظراتش درباره محصولات تلویزیون گپ زده ایم که در ذیل می خوانید.
مردم برایم اهمیت دارند
من وقتی بحث کار برای رسانه ملی پیش می آید سعی می کنم نگاهم به این باشد که کار برای این رسانه چون دامنه بالای مخاطب را دربرمی گیرد، کاری برای مردم است و نه برای تهیه کننده یا کارگردان. در نتیجه به دنبال این می روم که به اندازه خودم اسباب ارتقای کیفی کار و به اصطلاح پالایش آن را فراهم کنم. البته نه این که مادیات در قبول پیشنهاد نقشی نداشته باشد ولی سعی می کنم اولویتم اهمیت کار برای مردم باشد. در 40 سال اخیر در سریال ها و برنامه های مختلفی حضور داشته ام و در همه کارها ولو خرد و کوچک، هدفم صرفا بالابردن دوز جذابیت کار بود.
اشتغال زایی برای هنرمندان
هنرمندان در شرایط کرونایی با مسائل و محدودیت های زیادی به خصوص در بحث مالی روبرو هستند و به خصوص تئاتری ها که کلا بیکارند و حتما تولید تله تئاتر می تواند بخشی از هنرمندان را هم که شده از بیکاری درآورد و درآمدی برایشان ایجاد کند ولی ورای این درآمدزایی، احیای تله تئاتر می تواند تنوعی در رسانه ملی ایجاد کند و رونقی ببخشد به مجموعه آثار سرگرم کننده تلویزیون.
حمایت از هنرمندان
به هر حال صداوسیما هم مثل خیلی از سازمان های رسمی دیگر، باید جوابگوی انتظارات مردم و هنرمندان باشد.
تلویزیون و رادیو وظیفه حمایت از هنرمندان را در این شرایط سخت برعهده دارند و باید به وظیفه شان عمل کنند. با این حال داشتن انتظار بی فایده از رادیو و تلویزیون نیز منصفانه نیست و باید خواسته ها را منطقی کرد تا بشود برای تحقق آنها کاری کرد.
زندگی در خانواده ای هنردوست
خوشبختانه خانواده ای هنردوست داشتم و همین به من کمک کرد تا با انگیزه بیشتری سراغ موسیقی بروم. پدرم هم به شدت عاشق موسیقی بود و صدای خوبی هم داشت.
وقتی علاقه مرا به موسیقی متوجه شد، قرض کرد و برایم ساز سنتور خرید البته باید بگویم که شیفته ادبیات هم بودم، به ویژه ادبیات قرن 19. شاید باورتان نشود اما همه آثار چخوف، داستایوفسکی و... را خوانده ام.
دانشگاه هم در رشته های موسیقی، ادبیات انگلیسی و روان شناسی قبول شدم. برای ورود به دانشگاه خانم دکتری از ما مصاحبه می گرفت، وقتی متوجه شد که آثار نویسندگان بزرگ دنیا را خوانده ام، بسیار شگفت زده شد و به پیشنهاد او روان شناسی خواندم. خیلی این رشته را دوست داشتم، چون هم در کار نویسندگی به من کمک کرد و هم در عالم بازیگری. واقعا عاشق رشته روان شناسی هستم، زیرا در این شاخه علمی را یاد گرفتم که هم به شناخت خودم رسیدم و هم این که توانستم به بقیه کمک کنم. از سوی دیگر تحصیل در رشته روان شناسی در تحلیل نقش ها خیلی به من کمک کرد.
شکل گیری سریال های پر جاذبه
تلویزیون محدود به شبکه ای خاص نیست و هر یک از شبکه ها برنامه ها و سریال های مختلفی دارند که برای بررسی آنها باید ساعت ها وقت گذاشت؛ ولی مختصرا باید بر این مساله صحه گذاشت تا می توانند کیفیت متن کارها را که شالوده تولید است، بالا ببرند.
تا متن خوب دست بازیگران و کارگردان نباشد انتظار داشتن سریال های خوب بی فایده است. هر کدام از سریال ها و برنامه های پیروز این سال ها را که درنظر بگیریم، متن پیروز و بایسته ای داشته اند که اسباب تحرک و پویایی عوامل و درنهایت شکل گیری سریالی پرجاذبه را رقم زده است.
استقبال از رسم زمونه
ابتدا نمی خواستم مجری شوم تا این که مرا مجاب کردند این کار را انجام بدهم و خواستند ویژه برنامه بعثت را اجرا کنم و به این ترتیب اولین اجرای تلویزیونی ام را تجربه کردم. بعد از راه اندازی شبکه پنج، پخش زنده در برنامه های تلویزیون باب شد. باید تاکید کنم مجریان و مهمانان در روزهای ابتدایی پخش زنده نگران بودند که مبادا تپق بزنند. به یاد دارم در یکی از شب ها زنده یاد داوود رشیدی مهمان برنامه بود و در حالی که نیم ساعت به شروع برنامه زمان داشتیم، گفت نمی تواند در برنامه حضور داشته باشد. همان لحظه مدیرگروه وقت به من زنگ زد و راه حل خواست. من هم گفتم اجازه بدهید شعر و آهنگی بخوانم و من همان جا رسم زمونه را برای اولین بار در یکی از پخش های زنده خواندم. برنامه روز جمعه پخش شد و تا روز دوشنبه 35هزار نامه به شبکه ارسال شد، زیرا در آن زمان ایمیل و فناوری های امروزی نبود. واقعا انتظار این همه استقبال از ترانه رسم زمونه را نداشتم.
کار در بیش از 40 تله تئاتر
من سال 1360 وارد تلویزیون شدم. اولین کسی بودم که طنزهای چخوف را در شبکه دو با همراهی زنده یاد حسین پناهی کار کردم. به یاد دارم در آن مقطع هر دوشنبه در شبکه دو تله تئاتر داشتیم. مرحوم حسین می نوشت و من کارگردانی و بازی می کردم. بالای 40تله تئاتر برای تلویزیون کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کردم.
احیای تله تئاتر
تئاتر را باید ریشه هنرهای نمایشی دیگر مثل تلویزیون و رادیو و سینما دانست و هر کاری اگر درست و استاندارد ارائه شود می تواند مقبول افتد.
شخصا طی سال های مختلف فعالیتم هیچ گاه ارتباطم را با تئاتر قطع نکرده ام و حتی در یکی از آخرین کارهای نمایشی ام ساز هم می زدم! بدیهی است که اگر با متن های درست و کارگردانی های صحیح تله تئاترسازی را احیا کنیم حتما بیننده خواهدداشت.
همین حالا بازپخش تله تئاترهای دهه های گذشته در شبکه چهار سیما همچنان مخاطب دارد چون متون بادقت انتخاب شده بودند و در کارگردانی هم قالب تلویزیون درنظر گرفته شده بود.
مخاطبان ثابت و وفادار رادیو
غیر از آنها که به خاطر شغل شان فقط رادیو گوش می دهند، هستند بخشی از مردم در همه جای دنیا که شنیدن را بیشتر از دیدن دوست دارند و همین ترجیح شنونده بودن است که باعث می شود رادیو همچنان و همه جای دنیا، رسانه ای زنده باشد. بنابراین نمی توانیم بگوییم این رسانه مخاطب ندارد یا کم است. اتفاقا برنامه ها، شنوندهین خودشان را دارند. ضمن این که رادیو رسانه بدون زوائد است و همیشه ساختارهایی که فقط هدف شان سرگرم کردن مخاطب بوده، جواب گرفته اند. در سال های اخیر در کنار تلویزیون شاهد رشد شبکه های رادیویی بوده ایم؛ شبکه هایی متنوع که برای دسته بندی های مختلف مخاطب شکل گرفته اند و هر یک نیز نیاز بخشی از مردم را برآورده می کنند.
صبح های جمعه با رادیو پیام
یک سال است که با کرونا دست و پنجه نرم می کنیم. خوشبختانه من هم با رعایت شیوه نامه های بهداشتی فعالیت هنری خود را ادامه داده ام. در ماه های اخیر صبح های جمعه در شبکه رادیویی پیام برنامه شاهنامه خوانی را دارم که خیلی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. سعی می کنم در کنار خوانش اشعار تفسیر همه فهم را نیز ارائه کنم، به همین دلیل توجه بخش بیشتری از مخاطبان جلب شده است. البته در کنار شاهنامه خوانی، اشعار مولانا و شیخ سعدی را هم می خوانم و برنامه را هم توام با موسیقی و به شکل موزیکال پیش می بریم که بتوانیم جامعه مخاطب جوان تر را هم به سمت برنامه بکشانیم. به هر حال همیشه باید به دنبال مخاطب جدید باشیم، زیرا اگر این تصور را داشته باشیم که فقط مخاطبان فعلی را حفظ کنیم، پیروز نخواهیم بود. همیشه باید به راه حلهای جدید فکر کنیم تا برنامه هایمان پربیننده و پرشنونده شود.
سراغ نابلدان نرویم
هر چیزی اگر توسط متخصصان اجرا شود می تواند مشتری خود را داشته باشد. تله تئاترسازی نباید توسط افراد کارنابلد و آنهایی انجام شود که درکی از تئاتر ندارند. در گذشته اگر تله تئاترها پیروز بودند به خاطر استفاده از کارگردانان حاذقی بود که سال ها تجربه نمایشی داشتند وگرنه اگر بخواهیم با همان نگاهی که فیلم یا سریال روتین می سازیم، تله تئاتر تولید کنیم احتمالا سخت بتوانیم مخاطب جلب کنیم.
آرشام خدادوست - فاطمه عودباشی / رسانه روزنامه وبلاگ تجهیزات شبکه
منبع: جام جم آنلاین