ردپای تکرار در سریال های تلویزیونی؛ شباهت معنادار افرا به بی همگان و آتش سرد به بی نشان!

به گزارش وبلاگ تجهیزات شبکه، ضروری است سریال سازان با نگاهی به الگو های تازه، پیچیدگی و کلاف سردرگم را چاشنی ترسیم فضای قصه، شخصیت پردازی کاراکتر ها و روایت داستان هایشان نمایند به جای اینکه به کلیشه ها متوسل شوند.

ردپای تکرار در سریال های تلویزیونی؛ شباهت معنادار افرا به بی همگان و آتش سرد به بی نشان!

به گزارش تسنیم، یکی از نکاتی که بار ها کارشناسان مختلف روی آن نظر داشته اند عبور تلویزیون از کلیشه ها و تکرارهاست، همان معضلی که نه تنها قاب جعبه جادو بلکه مدیوم های دیگر را درگیر خودش می نماید.

زمانی تلویزیون یاور را به آنتن شبکه سه سیما رساند و شائبه شباهت حشمت فردوس و یاور مطرح شد. گروه کاربلدی که پیش از آن سریال دنباله دار ستایش را کار نموده بودند با یک سریال رمضانی به آنتن برگشتند، اما آن طور که باید و شاید، خبری از خلاقیت و نوآوری در فیلمنامه و ایجاد پیچیدگی و گره در داستان نبود.

شباهت لوکیشن ها

همه داریوش ارجمند را همان حشمت فردوس و بسیاری از اتفاقات را شبیه به کار های قبلی این گروه می دانستند، حتی در آن روز ها یکی از سکانس های این سریال را با سریال های دیگر مثل احضار که همان زمان به عنوان سریال رمضانی از شبکه یک سیما روی آنتن می رفت، مورد مقایسه قرار دادند و لوکیشن آن را شبیه به هم دانستند.

داریوش ارجمند و دو نقشِ حشمت فردوس و یاور

هرچند داریوش ارجمند سعی کرد و با بازی هنرمندانه اش رگه های دیگری از این شخصیت را ارائه داد و از ضد زن بودنِ صرف در کاراکتر حشمت فردوس به گونه ای فرار کرد، اما از همان روز نخست، به شباهت یاور و حشمت فردوس محکوم شد.

این اتفاق در سریال های دیگر هم افتاده و آن گره باز کردن های یکباره هم مزید بر علت شده است تا مخاطب مطالبه اش این روز ها سریال های پیچیده عجیب و غریب همراه با کلاف سردرگم باشد، در واقع گره افکنی ها و گره گشایی های ساده و بدون پیچیدگی برخی از این سریال ها مورد نقد است.

نمونه های دیگر هم وجود دارند که گاهی اوقات با فاصله و گاهی هم همزمان روی آنتن اتفاق می افتند، مثل چندی پیش که سریال افرا، در کنار پروانه ها و هم سایه روی آنتن شبکه یک، دو و سه سیما بودند.

انتخاب لوکیشن های مشترک در سریال شبکه دو (در کنار پروانه ها) و شبکه یک (افرا)، بازیگران مشابهی که در دو مجموعه تلویزیونی ایفای نقش می نمایند و حوادثی که حتی نعل به نعل شبیه به هم رخ می دهد و شباهت هایی که رخداد های این مجموعه های تلویزیونی را به هم نزدیک می نماید.

در سریال افرا شاهد حادثه ای هستیم که در آن فردی کشته می گردد و دیگر کاراکتر ها درگیر داستان او می شوند و همین اتفاق در سریال هم سایه هم رخ می دهد که فردی به دلایلی فوت می نماید و پزشکی درگیر داستان می گردد.

بعلاوه در سریال افرا دیده می گردد دختری (مینا وحید در نقش مهتاب) بعد از فوت پدرش با حمایت های عموی خانواده (مهدی سلطانی در نقش محمود) در رشته پزشکی تحصیل می نماید و در زمان حاضر مخالف خواسته عمویش ایستاده است.

در سریال هم سایه هم شاهد این مسئله هستیم که فردی پدرش را از دست می دهد و با حمایت های دایی اش در رشته پزشکی تحصیل می نماید و، اما خلاف خواسته او عمل می نماید.

اتفاقی پزشک سریال افرا را درگیر نموده است و به موازات او می بینیم که یک حادثه پزشک سریال هم سایه را نیز درگیر نموده است.

حوادث در دو مجموعه تلویزیونی شبیه به هم پیش می روند و بعد از مدتی هر دو داستان را کش می دهند و هیچ گره گشایی در راستا رخداد اتفاق نمی افتد. بعلاوه در سریال در کنار پروانه ها شاهد این هستیم که لوکیشن های استان گیلان محل روایت داستان است، اتفاقی که در سریال افرا نیز به همین شکل می افتد.

با نگاهی اجاقتصادی به این مسئله می توان گفت انتخاب لوکیشن، انتخاب داستان، انتخاب سوژه ها، انتخاب بازیگر و غیره... شاید یک اتفاق تصادفی در سه مجموعه در حال پخش بود.

حالا در دو سریال تازه تلویزیون آتش سرد و بی همگان هم به طریقی دیگر این تکرار دیده می گردد.

قصه آتش سرد درباره دو دوست و شریک به نام های محسن و سعید است. محسن شخصیتی مثبت و درستکار دارد، اما سعید خیانت در امانت نموده و حق یتیمی را بالا کشیده است. تقابل این دو کاراکتر با یکدیگر، ویژگی های شخصیت محسن و برخی اتفاقات داستان، مخاطب را به یاد بی نشان شبکه سه که اوایل مهرماه به انتها رسید، می اندازد.

حتی برخی اعتقاد دارند شاید علت به تأخیر افتادنِ پخش آتش سرد که قرار بود از 22 مردادماه و انتها ماه صفر به آنتن شبکه دو سیما برسد، همین همزمانی و شباهت هایش با بی نشان شبکه سه باشد.

سریال بی نشان و سریال آتش سرد

در سریال آتش سرد، کاراکتر محسن با بازی پرویز فلاحی پور شخصیت مثبت قصه و قیّم یک کودک یتیم است و شباهت هایی به شخصیت شهاب در مجموعه بی نشان دارد. هر دو کاراکتر سابقه حضور در جبهه را دارند و جانبازند.

منتها محسن صاحب یک گلخانه است و در کارخانه ای که کودک تحت سرپرستی اش در آن سهم دارد، با سعید شریک است، اما شهاب خبرنگار اقتصادی و روزنامه نگار بود. هر دو شخصیت در جایگاه خودشان، به نوعی با فساد اقتصادی مبارزه می نمایند و با چنین چالشی درگیرند.

شاید جالب ترین جای این ماجرا، بازی پرویز فلاحی پور باشد که این دو کاراکتر را او ایفا نموده است؛ در بی نشان او را با شهاب به یاد می آوریم و در آتش سرد هم کاراکتر محسن را بازی می نماید. این شباهت در نوع وصلت خانواده ها چه در آتش سرد و چه در سریالِ چندی پیش شبکه سه (بی نشان) وجود دارد.

در این نوع موارد حداقل کاری که عوامل و دست اندرکاران انجام دهند، گریم بازیگر نقش اصلی را تغییر دهند که پرویز فلاحی پور در هر دو سریال، گریم ظاهری اش تفاوتِ جزئی دارند.

این اتفاق در سریال این روز های شبکه سه هم افتاده است، سریال بی همگان بازیگران کاربلد و حرفه ای دارد، داستان را با ریتم درست و خیلی سرراست پیش می برد، اما بسیاری از بینندگانش در صفحات مجازی شان و حتی برخی کارشناسان، این سریال را خیلی شبیه به افرا می دانند.

بهرنگ توفیقی ـ کارگردان

شاید در قدم اول، حضور کارگردانش بهرنگ توفیقی و اشتراک میان بازیگرانش این اتفاق را خیلی نزدیک نموده است. با خواندن این مطلب محتمل است دست اندرکاران سریال بی همگان این موضوع را مطرح نمایند که این اتفاق امکان دارد در بسیاری از سریال ها بیفتد، اما وقتی می بینیم این بازیگران مشابه همان نقش ها را تکرار نموده اند این انتقاد را دوچندان می نماید.

محمد صادقی در سریال افرا نقش پسری نخبه، اما بی پول را بازی می نماید که عاشق دختری پولدار می گردد که اتفاقاً نقش پدر او را مهدی سلطانی بازی می نماید. او بار دیگر در سریال بی همگان همین نقش را بازی می نماید؛ جوانی باهوش و نخبه که وضع اقتصادی خوبی ندارد و همین شرایط اقتصادی باعث شده است در رسیدن به عشقش با مانع روبرو گردد.

مهدی سلطانی در سریال پدر، افرا و بی همگان

مهدی سلطانی که بازیگر بسیار کاربلدی است و در سریال پدر نقشی ماندگار و در آقازاده رگه های تازه ای از هنرمندی به یادگار گذاشت، حالا در گیرودارِ چندین پدر قرار گرفته است که پیش از آن بهرنگ توفیقی با نوشته و حامد عنقا با تهیه نمایندگی، این اثر را به آنتن رسانده بودند.

سلطانی یک بار دیگر همان مرد کارخانه دار مغرور افرا را که نسبت به خواسته های پسرش بی تفاوت بود به نمایش گذاشته است و تنها تفاوت آن این است که اینجا جلوی خواست دخترش الناز سرسختانه، می ایستد.

در هر دو مجموعه، نسرین بابایی حضور دارد؛ زنی ساکت و آرام و مادری دلسوز که بیشتر نقش انفعالی مقابل حوادث را دارد، بازیگر گیلانی که با سریال وارش دیده شد و در افرا و بی همگان بازی خیلی نزدیکی به هم ارائه نموده است.

البته داستان های عاشقانه همواره مجذوب کننده اند و عشق پسر بی پول به دختر ثروتمند را بسیاری از کارگردانان تکرار نموده اند؛ با این اوصاف باز هم مخاطبین می خواهند بدانند خاتمه امیرعلی و الناز در سریال بی همگان به کجا می رسد؛ آیا همانند افرا با حادثه ای غیرمترقبه عشق شان به انتها راه می رسد و یا کارگردان اتفاق دیگری را پیش بینی نموده است و داستان با وصال به انتها خواهد رسید؟

به این شباهت ها در چند سریال اشاره شد و بار ها این رخ داده است، اما ضروری است سریال سازان با نگاهی به الگو های تازه، پیچیدگی و کلاف سردرگم را چاشنی ترسیم فضای قصه، شخصیت پردازی کاراکتر ها و روایت داستان هایشان در دستور کار قرار بدهند به جای اینکه به کلیشه ها متوسل شوند.

چرا که در این صورت است که سریال های تلویزیونی به یکنواختی می رسند و درصد پایین بینندگان را به خودشان اختصاص می دهند. تلویزیون برای رهایی از این معضلات و حفظ مخاطب خودش، به فیلمنامه های قدرتمند و کارگردانان کارآزموده احتیاج دارد که پیش از آن آثاری را از خود به جای گذاشتند که هنوز هم در چند نوبت پخش، باز هم سریال هایشان هوادار دارد.

البته در این راستا، حضور بازیگران تکراری در سریال های مختلف به فاصله زمانی کوتاه نیز به اتفاقی رایج در تلویزیون تبدیل شده و این مسئله هم تأثیر منفی بر استقبال تماشاگران از سریال ها داشته و خواهد داشت.

شاید اگر تلویزیون برای سریال هایش مثل جشنواره های سینمایی، ارزیابی بگذارد و سیمرغی قائل گردد، آن زمان موتور خلاقیت و نوآوری و مجذوب کنندهیت در معاونت سیما روشن خواهد شد.

حالا که مرکزی همانند سیمرغ آمده بازوی معاونت سیما و گروه های فیلم و سریال گردد، ای کاش هم به این سیمرغ اهدایی به سریال سازان بیندیشد و هم اندیشه و تفکر و خلاقیت را به فیلمنامه ها و القای مجذوب کنندهیت و هیجان و پیچیدگی را به ساختار مجموعه ها بیفزاید، قطعاً هوایی تازه ضروری است.

منبع: فرارو

به "ردپای تکرار در سریال های تلویزیونی؛ شباهت معنادار افرا به بی همگان و آتش سرد به بی نشان!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ردپای تکرار در سریال های تلویزیونی؛ شباهت معنادار افرا به بی همگان و آتش سرد به بی نشان!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید